حرف دل







نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





نامه ای به خدا............

 در یکی از روزها پیر زنی قصد داشت چند نفر از دوستان خود را به مهمانی دعوت کند و 100دلاری برای این میهمانی کنار گذاشته بود و از قضا این 100دلار که تمامی پس انداز ی بود که او داشت گم شده بود پیر زن ناراحت بود از اینکه ابرویش پیش دوستانش می رود پس نامه ای به خدا نوشت واین مشکل را با او در میان گذاشت ونامه را در صندوق پستی قرار داد پسر جوانی که در اداره پست کار میکرد یک روز همه ی نامه ها را برداشت تا به دست صاحبانشان برساند ودراین لحظه نا مه ای را دید که روی ان نوشته بود ..نامه ای به خدا.. با خود فکر کرد که بهتر است نامه را باز کند و بخواند وقتی نامه را خواند با خود گفت باید دیگر کارکنان را در جریان بگزارم وقتی ماجرا را برای انها تعریف کرد با هم تصمیم گرفتند که از میان خود پولی جمع کنند و به پیر زن بدهند تا او مهمانی خود را برگزار کند خلاصه96دلار جمع شد و همان پسر جوان پول را در پاکتی گذاشت و به پیر زن داد وقتی پیر زن پول را دید خیلی خوشحال شد ونامه ای اینگونه به خدا نوشت ..خدایا از تو سپاسگذارم می دانستم که کمکم می کنی اما 4 دلاری از این پول کم است  و میدانم که ان 4 دلار را کارکنان اداره پست برداشته اند ................



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






[+] نوشته شده توسط علی ایرانی در 23:14 | |